خاطرات عید 98

ساخت وبلاگ
با سلام خدمت دوستان و عزیزان

امیدوارم امسال بهتر از پارسال باشیم هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی

امسال هم سال خوبی برامون بود و هم ...

روز اول عید خونمون بودیم و رفتیم دیدن بزرگترهامون صله رحم کردیم و روز دوم مدارسی را که رزرو کرده بودیم اعم از همدان یک روز و بروجرد دوروز .اندیمشک دوروز.کرمانشاه دوروز و سنندج یک روز.در ابتدا صبح زود راه افتادیم از مرند به طرف همدان که 633 کیلومتر بود که در پمپ بنزین گلجار که از خونمون تقریبا 6-7 کیلومتر است باک بنزینمان را پر کردیم و چون اذان شروع شد همانجا نمازمان را خوانده و راه افتادیمو تا زنجان ادامه دادیم و در ورودی شرق زنجان صبحانه را خوردیم و از جاده قدیم زنجان به طرف سلطانیه و قیدار و همدان راه افتادیم که مسیرمان را از راهی رفتین که غار علی صدر را هم ببینیم که رفتیم پارکینک و به طرف بلیط فروشی رفتیم که بلیط نفری 35 و مسیر ویژه 40 تومان بود که مجبور بودیم برا بلیط یک ساعت صف وایسیم که اونهم سبرا ساعت چهار یعنی دوساعت بعد بود که وقت نداشتیم.مجبور شدیم حرکت کنیم به طرف همدان که ناهار رادربین راه خورده و رفتیم مدرسمون که از قبل رزرو کرده بودیم 29 و خرده ای قیمتش بود.اقای ناصر نقی زاده داماد تازه ی داداش دومم اکبر اونجا تو نیروگاه کارمنده اومد دیدنمون که ببره مارو خونشون که ما تو مدرسه راحت تر بودیم نخواستیم زحمت بدیم.عصر مارو برد بام همدان را نشان داد و خودش کشیک بود .فرداش هم رفتیم بابا طاهر و بوعلی رو دیدیم.البته مقبرشونو.فرداش رفتیم بروجرد که در راه مسیر برف میومد.در مسیر بروجرد درود هم گفتند خوبه ولی چون هوا برف و باران بود نرفتیم.بروجرد چند جای تاریخی بود که حالا اونجا هم رفتیم.البته در ورودمان رفتیم مدرسه ای که رزرو کرده بودیم گفتند دیوار دستشوییش ریخته که بهمون عوض مدرشه شاهد دخترانه  دوره دوم که گرفته بودیم دوره اول را دادند که مدرسه خوب بود ولی مثل مدرسه قبل شوقاژهاش صدای رودخانه میداد.گویا هواگیری نکرده بودند.روز بعد رفتیم خرم اباد تا بریم اندیمشک که بام خرم اباد را ه م دیدیم که سیل میومد .وقلعه فلک الافلاک هم اونجا بود دیدیم.درراه رفتن به اندیمشک سیل پل رو با خودش برد و مجبور شدیم برگردیم خرم اباد از دوباره مدرسه بگیریم.فرداش باز پل خراب بود و از ازاد راه هم که گویا راه خراب بود در مسیر راه پل دختر هم خراب شده بود فرداش به طرف کرمانشاه حرکت کردیم که مسیر الشتر نوراابد هرسین رفتیم.چشتون روز بد نبینه به کلواک برف خوردیم که به زود به هرسین رسیدیم.چندین ساعته.اونجا مدرسه بهمون دادند رایگاه که باز مدرسه خوبی بود.بعد رفتیم به طرف کرمانشاه که اونجا هم کمی برف اومد و باران میومد.از اونجا به طاق بستان و بازار کرمانشاه رفتیم.روز بعد رفتیم سنندج که تقریبا نزدیک بود اونجا هم چیز خاصی نبود.پارک جنگلی آبیدر بود که عصر رفتیم خیلی سر بود.تابستان بهتر بود میومدیم.از اونجا هم تقریبا 533 کیلومتر راه تا خونه بود که در مسیر باز بارون میومد.به خونه رسیدیم.عصر روز دهم فروردین بود.الان روز 15 فروردین است در خانه هستیم.دیروز هم رفتم به شهر شوط و ماکو البته خواهر زاده هام همگی رفته بودن و ساعت دوازده راه افتادم.چون دختر خواهر دومم تو ارومیه تخصص کودکان میخونه داشت طرحشو تو شوط میگذراند رفتیم تا تنها نباشه.آخه سیزده به در کشیک بود.

امیدوارم تمام عزیزان شاد باشند و سلامت در کنار خانواده های خوبشان در پناه خدای متعال.

عيد قربان...
ما را در سایت عيد قربان دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : gapilig بازدید : 91 تاريخ : شنبه 4 خرداد 1398 ساعت: 14:48